جدول جو
جدول جو

معنی عمار تمیمی - جستجوی لغت در جدول جو

عمار تمیمی
(عَمْ ما رِ تَ)
دارمی براجمی تمیمی. جاهلی و از بنی مالک بن حنظله بود که در شقاوت بدو مثل زنند. رجوع به عمار دارمی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ رَ یِ تَ)
ابن عقیل بن بلال بن جریر بن عطیۀ کلبی یربوعی تمیمی. از شعرای یمامه در قرن سوم هجری. رجوع به عمارۀ کلبی شود
لغت نامه دهخدا
(عَمْ ما رِ تُ)
ابن سعد تجیبی. وی تابعی بود و در فتح مصر شرکت داشت و در سال 105 ه. ق. درگذشت. روایاتی از عمرو بن عاص و ابوالدرداء و غیره دارد. (از الاصابه ابن حجر، قسم سوم از حرف عین، ترجمه شمارۀ 6454 و حسن المحاضرۀ سیوطی ج 1 ص 116). واژه تابعی به مسلمانانی اطلاق می شود که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیدند، اما از کسانی که با ایشان زندگی کردند بهره علمی و معنوی بردند. تابعین در قرون اولیه هجری زندگی می کردند و سهم بزرگی در توسعه و نهادینه سازی فرهنگ اسلامی داشتند. بسیاری از مفسران اولیه قرآن، مانند مجاهد و عکرمه، از جمله تابعین بودند.
لغت نامه دهخدا
(عِ نِ تَ)
ابن فصیل بن عائد تمیمی، مکنی به ابوخالد. وی از صحابیان بود و گویند که او از صحابیانی است که به هرات رفتند. رجوع به الاصابۀ ابن حجر، ترجمه شمارۀ 6009 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ تَ)
ابن بکر تمیمی. وی یکی از سه تن خوارج بود که تصمیم گرفتند علی (ع) ، معاویه و عمرو بن عاص را در شب هفدهم رمضان سال چهلم هجرت به قتل رسانند. و عمرو مأمور قتل عمرو بن عاص در مصر گشت. وی در شب معین بر عمرو بن عاص کمین کرد، اما آن شب عمرو عاص بسبب پیچاک شکم به نماز نرفت و رئیس شرطۀ خود ’خارجه بن ابی حبیبۀ عامری’ را بجای خویش به نماز جماعت فرستاد و عمرووی را بخیال اینکه عمرو عاص است به قتل رساند و خودبه فرمان عمرو عاص به قتل رسید. (از اعلام زرکلی از تاریخ ابن اثیر حوادث سال 40، و تلبیس ابلیس ص 94)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
ابن محمد بن منصور التمیمی، مکنی به ابوحنیفه و معروف به ابن حیون و القاضی النعمان، از ارکان و داعیان مذهب فاطمیۀ مصر است. وی در قیروان ولادت و نشأت یافت، ابتدا مذهب مالکی داشت سپس به مذهب باطنیه گروید. از علوم فقه و قرآن و ادب و تاریخ، حظی وافر داشت. با المهدی و القائم و المنصور و المعز معاصر بود و با المعز به مصر رفت و در آنجا منصب قضا یافت و در همانجا به سال 363 هجری قمری درگذشت. او راست: اختلاف اصول المذاهب، دعائم الاسلام وذکر الحلال و الحرام، مختصر، المناقب و المثالب، ردود، المجالس و المسایرات، الهمه فی آداب اتباع الائمه، مختصر الاّثار فیما روی عن الائمه الاطهار، اساس التأویل الباطن، و غیره. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 8). رجوع به ابن خلکان ج 2 ص 166 و لسان المیزان ج 6 ص 167 و النجوم الزاهره ج 4 ص 106 و الذریعه ج 3 ص 251 شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ تَ)
ابن عبیدالله بن معمر بن عثمان تیمی قرشی. مشهور به ابن معمر. از فرماندهان شجاع و سید بنی تیم در عهد خویش بود. بسال 22 ه. ق. تولد یافت. مدتی والی بلاد فارس بود. در سال 73 ه. ق. عبدالملک او را به جنگ ابوفدیک فرستاد و وی شش هزار از سپاهیان او را بکشت و هشتصد تن را اسیر کرد، و از آن پس از مقربان عبدالملک بن مروان گشت و بسال 82 ه. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی ازعقد الفرید ج 4 ص 47 و تاریخ ابن اثیر ج 4 ص 104)
لغت نامه دهخدا